دسته: اموزش

اموزش و تاریخچه ان در پورتال جامع فرانیاز فراترازنیاز

faraniyaz-com42

تصور کنيد شما به جاي ژان پل ديديون(1) پسرک دهقاني هستيد که در حدود دو قرن پيش

در يک اجتماع روستايي فرانسوي پرورش مي يابد. ژان پل در سال 1750 چهارده سال دارد.

او نمي تواند بخواند يا بنويسد، اما اين پديده اي غيرمعمول نيست، تنها تني چند از بزرگسالان در روستاي

او مي توانند بيش از دو سه کلمه از منتهاي نوشته شده سر در آورند. مدارسي در نواحي

نزديک وجود دارند که توسط راهبان و راهبه ها اداره مي شوند، اما ژان پل کاملاً با آنها بيگانه است.

او هرگز بجز کشيش محلي کسي را نديده است که به مدرسه برود. در طي هشت يا نه سال گذشته،

ژان پل بيشتر روزهايش را صرف کمک به وظايف خانگي و کار در مزرعه کرده است.

هرچه ژان پل بزرگتر مي شود، از او انتظار مي رود هر روز مدت طولاني تري در کارهاي

سخت بدني مربوط به کشت عمقي قطعه زمين پدرش مشارکت کند.

ژان پل ممکن است هرگز ناحيه اي را که در آن متولد گرديده است ترک نکند، و شايد تقريباً

تمام زندگيش را در روستا و مزارع مجاور گذرانده، تنها گاهي به روستاها و شهرهاي محلي

ديگر سفر کند. او ممکن است ناچار باشد تا پنجاه و چند سالگي صبر کند تا زمين پدرش را به

ارث ببرد، و آن گاه در نظارت بر آن با برادران کوچکترش سهيم شود. ژان پل مي داند که يک

“فرانسوي” است، و پادشاهي بر کشورش حکومت مي کند و حتي دنياي بزرگتري فراسوي

خود فرانسه وجود دارد. اما تنها آگاهي مبهمي حتي از “فرانسه” به عنوان يک واقعيت سياسي

مشخص دارد. هيچ چيزي به عنوان “خبر” يا هيچ گونه وسيله ي ثابت و منظمي که از طريق

آن اطلاعات پيرامون رويدادهاي نواحي ديگر به او برسد وجود ندارد. آنچه او درباره ي اين

دنياي بزرگتر مي داند از قصه ها و افسانه هايي است که از بزرگترها يا مسافران معدودي شنيده است

که به آنجا سري زده اند. مانند مردم ديگر روستا، او تنها از رويدادهاي بزرگ- مانند

مرگ پادشاه- آگاه مي شود، آن هم روزها، هفته ها يا گاهي ماهها پس از وقوع اين گونه رويدادها.

اگرچه در اصطلاح امروزي، ژان پل درس نخوانده است، اما به هيچ وجه نادان نيست.

او درک حساس و پيشرفته اي از خانواده و کودکان دارد، چرا که از هنگامي که بسيار

خردسال بوده ناچار بوده است از کودکان خردسال تر از خودش مراقبت کند.

او هم اکنون چيزهاي بسياري درباره ي زمين، روشهاي توليد محصول و شيوه هاي ذخيره

و نگهداري مواد غذايي مي داند. آگاهي او از آداب و رسوم و سنتهاي محلي بسيار عميق است،

و مي تواند به کارهاي بسياري غير از کشتکاري و کشاورزي، مانند بافندگي يا سبدسازي دست بزند.
ژان پل يک شخصيت خيالي است، اما توصيف بالا تجربه ي نوعي جواني را که در اوايل دوران جديد

اروپا بزرگ مي شد نشان مي دهد. وضعيت امروز ما را با آن مقايسه کنيد. در کشورهاي صنعتي،

تقريباً هر کسي مي تواند بخواند و بنويسد. ما همه آگاهيم که اعضاي جامعه ي معيني هستيم،

حداقل تا اندازه اي از موقعيت جغرافيايي آن در جهان، و از تاريخ گذشته آن آگاهي داريم.

زندگي ما در تمام مراحل سني پس از طفوليت از اطلاعاتي تأثير مي پذيرد که از طريق کتابها،

روزنامه ها، مجلات و تلويزيون به دست مي آوريم. ما همه فرايند تعليم و تربيت رسمي را طي کرده ايم.

کلمات چاپي، ارتباطات الکترونيکي، همراه با آموزش رسمي در آموزشگاهها و

مدارس عالي اهميتي بنيادي در شيوه ي زندگي ما دارند.

در اين نوشته، مشاهده خواهيم کرد چگونه آموزش و پرورش در دوران کنوني توسعه يافته است،

و تأثير اجتماعي آن را تحليل مي کنيم و سپس درباره ي ماهيت سيستمهاي ارتباطات امروزي بحث خواهيم کرد.

تکامل اوليه سواد و تعليم و تربيت

اصطلاح مدرسه(2) از يک واژه يوناني به معناي فراغت يا تفريح گرفته شده است.

در جوامع ماقبل صنعتي، تعليم و تربيت تنها در دسترس افراد معدودي بود که وقت

و پول لازم براي دنبال کردن آن را داشتند. رهبران مذهبي يا کشيشان اغلب تنها گروههاي کاملاً باسواد بودند،

که از دانش خود براي خواندن و تفسير متون مقدس استفاده مي کردند. براي اکثريت عظيم مردم،

رشد به معناي يادگيري همان عادت اجتماعي و مهارتهاي کاري بزرگترهايشان

از طريق سرمشق گرفتن و تقليد از آنها بود. همان گونه که ديده ايم، کودکان معمولاً در سن

بسيار پاييني شروع به کمک به کارهاي خانه، مزرعه و صنايع دستي مي کردند.

خواندن در زندگاني روزانه ي آنها ضروري يا حتي سودمند نبود.
دليل ديگر اين که چرا تنها عده ي کمي از توانايي خواندن بهره مند بودند اين بود

که همه ي متون را مي بايد با زحمت بسيار با دست نوشت و نسخه برداري کرد، و بنابراين،

متون کمياب و گران قيمت بودند. صنعت چاپ اختراعي که از چين به اروپا آمد، اين وضع را تغيير داد.

نخستين چاپخانه در غرب به وسيله ي يوهان گوتنبرگ(3) در سال 1454 اختراع گرديد.

چاپ، متون و اسناد را به طور گسترده اي در دسترس قرار داد. اين متون و اسناد شامل کتابها و جزوات بودند،

اما همچنين انواع بسياري از مطالب عادي لازم براي اداره ي جامعه اي را در بر مي گرفتند

که روز به روز پيچيده تر مي شد. براي مثال، مجموعه هاي قوانين نوشته شد و به طور گسترده پراکنده گرديد.

تهيه و نگهداري سوابق کارها، گزارشها و گردآوري اطلاعات جاري به گونه ي فزاينده اي به

بخشي از وظايف حکومت، مؤسسات اقتصادي و سازمانها تبديل شد. استفاده ي فزاينده از مطالب کتبي

در بسياري از حوزه هاي مختلف زندگي منجر به سطح بالاتر سواد (توانايي خواندن و نوشتن در سطح پايه) گرديد

چنانکه پيش از آن هرگز سابقه نداشت. آموزش و پرورش به صورت امروزي آن شامل تعليم دادن

به شاگردان در ساختمانهايي که به ويژه به عنوان مدرسه ساخته شده اند، به تدريج ظهور کرد.

با وجود اين تا يک قرن و نيم پيش، و حتي فراتر از آن، فرزندان ثروتمندان اغلب توسط معلمان

خصوصي آموزش داده مي شدند. اکثر جمعيت همچنان تا چند دهه ي نخستين قرن نوزدهم،

که در کشورهاي اروپايي و آمريکا نظامهاي مدارس ابتدايي آغاز گرديده بود، از تعليم و تربيت بي بهره بودند.

فرايند صنعتي شدن و گسترش شهرها به افزايش تقاضا براي آموزش تخصصي کمک کرد.

اکنون افراد در مشاغل مختلف متعددي فعاليت مي کنند، و مهارتهاي کاري ديگر نمي تواند مستقيماً

از والدين به فرزندان انتقال يابد. کسب دانش بيش از پيش بر پايه ي يادگيري انتزاعي

(موضوعاتي مانند رياضيات، علوم، تاريخ، ادبيات و غيره) قرار مي گيرد تا بر مبناي انتقال عملي

مهارتهاي ويژه. در يک جامعه امروزي افراد بايد از مهارتهاي اساسي، مانند خواندن، نوشتن

و حساب کردن و آگاهي کلي درباره ي محيط فيزيکي، اجتماعي و اقتصاديشان برخوردار باشند،

و همچنين مهم است که بدانند چگونه بايد ياد بگيرند، به طوري که بتوانند بر شکلهاي

جديد و گاهي بسيار فني و تخصصي اطلاعات تسلط يابند.

توسعه ي تعليم و تربيت در انگلستان

بين سال 1880 (که آموزش و پرورش اجباري براي نخستين بار در انگلستان برقرار گرديد) و

جنگ جهاني دوم، حکومتهاي پي در پي هزينه ي آموزش و پرورش را افزايش دادند. سن ترک مدرسه

از ده سال به چهارده سال افزايش يافت، و مدارس هرچه بيشتري ساخته شد، اما آموزش و پرورش

واقعاً به عنوان حوزه ي مهمي براي مداخله ي دولت در نظر گرفته نمي شود. (Chapman, 1986) بيشتر

مدارس توسط افراد خصوصي يا مقامات کليسا زير نظر شوراهاي حکومت محلي اداره مي شدند.

جنگ دوم جهاني اين نگرش را تغيير داد. به افرادي که براي نيروهاي مسلح استخدام مي گرديدند

آزمونهاي سنجش استعداد داده شد؛ نتايج آزمونها با نشان دادن جهل و بي اطلاعي گسترده موجود

براي مقامات مسئول تکان دهنده بود. حکومت که نگران دورنماهاي بهبود

اوضاع در دوران پس از جنگ بود، شروع به بازنگري نظام آموزشي موجود کرد.
تا سال 1944، اکثريت عظيم کودکان انگليسي تا سن چهارده سالگي به مدارس ابتدايي(4)،

که تنها مدارس رايگان بودند، مي رفتند. مدارس متوسطه در کنار نظام آموزش ابتدايي وجود داشت،

اما والدين مي بايد شهريه مي پرداختند. اين نظام کودکان را آشکارا بر پايه ي طبقه ي اجتماعي تقسيم مي کرد-

کودکاني که از خانواده هاي فقيرتر بودند تقريباً همگي به تعليم و تربيت ابتدايي محدود مي شدند.

کمتر از 2 درصد جمعيت به دانشگاه مي رفتند. قانون آموزش و پرورش سال 1944 تغييرات متعدد

مهمي را براي نخستين بار به وجود آورد، از جمله آموزش و پرورش متوسطه ي رايگان براي همه،

بالا بردن سن ترک مدرسه تا پانزده سالگي، و تعهد نسبت به برابري فرصتها در آموزش و پرورش.
در نتيجه ي اين قانون، اکثريت سازمانهاي محلي آموزش و پرورش شيوه ي گزينش تحصيلي(5)

را به عنوان وسيله اي براي فراهم ساختن آموزش متوسط متناسب با نيازهاي کودکان برگزيدند.

گزينش تحصيلي در سن يازده سالگي- سن انتقال از مدرسه ابتدايي به مدرسه متوسطه-

به گمان آنها کودکان با استعدادتر را از کودکان کم استعدادتر، صرف نظر از زمينه ي اجتماعي آنها، متمايز مي کرد.

نتايج امتحان کودکان “يازده ساله به بالا” تعيين مي کرد که آيا شاگردان به دبيرستان(6)

(براي کودکاني که بيشتر داراي معلومات “نظري” بودند). مي رفتند يا به مدارس متوسطه جديد(7)

(براي دانش آموزاني که تصور مي شد بيشتر داراي استعداد يادگيري حرفه اي اند).

انتخاب ماندن در مدرسه تا سن هفده سالگي براي کساني که مي خواستند به تحصيلات خود ادامه دهند وجود داشت.
تا دهه ي 1960- تا اندازه اي در نتيجه ي تحقيقات جامعه شناسي- آشکار گرديده بود

که نتايج گزينش کودکان يازده ساله به بالا انتظارات را برآورده نکرده است. گزارش گروثر(8) در سال 1959

نشان داد که تنها 12 درصد از دانش آموزان تا سن هفده سالگي در مدرسه مي ماندند، و ترک مدرسه

در سنين پايين تر بيشتر در ارتباط با زمينه ي طبقاتي بود تا عملکرد تحصيلي. حکومت حزب کارگر که

در 1964 مجدداً قدرت را به دست آورد به ايجاد مدارس جامع(9) لغو تقسيم مدارس به

دبيرستان و مدارس متوسطه جديد، و بنابراين درآميختگي کودکان داراي زمينه هاي طبقاتي گوناگوني متعهد بود.

اما درباره ي اين که مدارس جامع چه چيزي را بايد ارائه کنند

(“دبيرستان براي همه”، يا نوعي آموزش و پرورش کاملاً جديد) تشتت آراء وجود داشت.

سرانجام براي اين مسأله راه حل معيني پيدا نشد، و مدارس و مناطق مختلف رويکردهاي متفاوتي اتخاذ کردند.

برخي سازمانهاي محلي در برابر دگرگوني مقاومت کردند، و در تعداد کمي از مناطق دبيرستانهاي قديمي هنوز وجود دارند.
از اوايل دهه ي 1970 تاکنون آموزش و پرورش دولتي به شدت تحت تأثير انتقال ناگهاني

از وضعيتي بوده است که در آن کمبود عرضه نيروي کار وجود داشته، به وضعيتي که در آن عرضه نيروي

کار بسيار زياد است- دوره ي افزايش بيکاري و کاهش درآمد دولت. گسترش آموزش و پرورش، که در تمامي

دوران بعد از جنگ همواره مدنظر بود، ناگهان با يک دوره ي انقباض و تلاش براي کاهش هزينه هاي دولت جانشين گرديد.

از اواسط دهه ي 1970 تا اواسط دهه ي 1980، هزينه هاي دولت در زمينه ي آموزش

و پرورش از 3/6 درصد هزينه هاي عمومي به اندکي بيش از 5 درصد آن کاهش يافت.
اين تصوير بدون ذکر مدارس خصوصي که به طور خصوصي اداره شده و در سراسر

اين دوره در کنار آموزش و پرورش دولتي وجود داشته است کامل نخواهد بود. همه ي آنها به شهريه هاي

دريافتي از والدين وابسته بودند، و بنابراين تا حد زيادي به کودکان خانواده هاي مرفه و ثروتمند محدود مي گرديدند.

مقايسه ي نظامهاي مدرسه در جهان صنعتي

در همه ي کشورها در جهان امروز، از جمله کشورهاي جهان سوم، آموزش و پرورش به صورت

يک حوزه ي عمده ي سرمايه گذاري درآمده است. (Ramirez & Boli, 1987) اما اختلافات زيادي در شيوه هاي

سازماندهي نهادهاي آموزشي و در نسبت جمعيتي که انواع و سطوح مختلف آموزش را دريافت مي کنند وجود دارد.
بعضي انواع نظام آموزشي بسيار متمرکز است. براي مثال، در فرانسه همه ي دانش آموزان برنامه هاي

آموزشي ملي را دنبال کرده و در امتحانات سرتاسري يکنواختي شرکت مي کنند.

نظام آموزش و پرورش آمريکا بسيار غيرمتمرکزتر از نظامهاي آموزشي اکثر کشورهاي صنعتي ديگر است.

حکومتهاي محلي منابع مالي قابل توجهي براي مدارس فراهم ساخته، حدود 40 درصد منابع مالي

لازم را تأمين مي کنند، و حکومت فدرال تنها مسئوليت تأمين حدود 10 درصد منابع مالي

مورد نياز آنها را دارد. باقيمانده ي منابع مورد نياز از درآمد مالياتي در نواحي مدارس محلي فراهم مي گردد.

مدارس توسط شوراهاي محلي اداره مي شوند، که با رأي مردم محل انتخاب مي گردند.

اين شوراها اقتدارات گسترده اي دارند، از جمله حق استخدام معلمان و

ساير کارکنان و مقامات مدارس، و کنترل برنامه ي درسي.
کنترل محلي بر تعليم و تربيت داراي پيامدهاي گوناگوني است. اين شيوه داراي مزاياي آشکاري است

به اين معنا که سبب مي شود مدارس پاسخگوي نيازها و علايق مردمي باشند که به آنها خدمت مي کنند.

از سوي ديگر، اين نظام به تفاوتهاي بسيار گسترده در شيوه ي تأمين منابع مالي مدارس،

بسته به اينکه يک اجتماع معين تا چه اندازه ثروتمند باشد يا نباشد، منجر مي شود.

بعد طبقاتي، تسهيلات در دسترس و توانايي جلب معلمان واجد شرايط،

همگي از يک ناحيه به ناحيه ي ديگر به شدت فرق مي کنند.
در بيشتر کشورهاي صنعتي، آموزشگاهها و مدارس خصوصي در کنار نظام آموزش دولتي وجود دارند.

سازمانهاي حکومت مرکزي يا محلي گاهي به مدارسي که توسط فرقه هاي مذهبي

کنترل و اداره مي شوند کمک مالي مي دهند. براي مثال، در ايرلند همه ي مدارس، مدارس کليسايي هستند،

اگرچه منابع مالي عظيمي از دولت دريافت مي کنند. از سوي ديگر، مدارسي که توسط مجامع مذهبي

در انگلستان اداره مي شوند درآمد چنداني از منابع دولتي دريافت نمي کنند و تا اندازه ي

زيادي مستقل از نظام دولتي عمل مي کنند. در بسياري از کشورها، حکومتها در گذشته تلاش کردند

کنترل آموزش و پرورش را از دست مقامات مذهبي خارج سازند. حتي در جوامعي که

اکثر تسهيلات آموزشي اکنون توسط دولت و با منابع مالي دولتي سازمان داده شده اند،

سازمانهاي مذهبي غالباً براي حفظ دست کم برخي از حقوق سنتي خود در آموزش و پرورش مبارزه مي کنند.

منبع مقاله :
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري

اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش  اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش اموزش

رمز و رازهای آرایش

رمز و رازهای آرایش که شما را جذاب تر میکند. . رمز و رازهای آرایش درسـت است که خبــره شدن…

تکنیک های آرایشی

همیشه یک سریع تکنیک,یک سریع مطالب,یک سریع کار و ... هست که اگر انها را رعایت کنیم زودتر و بهتر…
برجسته کردن لب با رژ لب قرمز

برجسته کردن لب با آرایش

برجسته کردن لب  به همراه اموزش تصویری   برجسته کردن لب با آرایش همیشه افرادی هستند که از ظاهر خود…
گریم صورت

اسرار گریم برای آرایش صورت

همیشه وقتی اسم گریم به میان میاید ذهن بیشتر افراد به سمت سینما معطوف مشود در صورتی که اینطور نیست…
آرایش چشم ملایم

آرایش چشم ملایم

آرایش چشم ملایم در ۵ دقیقه: در عین حفظ سادگی متوانید چهره خواب آلود صبح را بپوشانید بدون آنکه زمان…
آرایش چشم به صورت مرحله ایی

آرایش چشم به صورت مرحله ایی + عکس

ابتدا صورت تان با کرم پودر هم رنگ پوستتان بپوشانید.پشت پلک تان را با برس مخصوص، سایه نقره ای مات…