۱۰ جمله منفی به کودکان ! در پورتال جامع فرانیاز فراتراز نیاز هر ایرانی
۱۰ جمله منفی به کودکان -شاید جالب باشد بدانید که بعضی جملات بی ضرر به نظر می رسند
ولی گفتنشان کم کم کودک را دچارخودکم بینی و احساسات منفی می کند.
در اینجا شما را با ۱۰ مورد از این جملات نادرست آشنا می کنیم.
باما همراه باشید در فرانیاز
۱۰ جمله منفی به کودکان
۱۰ جمله منفی به کودکان
هنگامی که بچه ها تکلیف خود را در مدرسه جا می گذارند،
امکان دارد حتی شمار زیادی از پدران و مادران فهمیده، فرزند خویش را ملامت کنند و بگویند:
” تو چقدر نادانی؟” . یا به طور مثال، چنانچه در یک روز تعطیل بچه ها با هم دعوا کنند،
ممکن است والدین بردبار نیز از این وضع شگفت زده شوند و بانگ برآورند:
” به چه علت بچه های من چنین رفتاری دارند؟!”.
احتمال دارد بزرگ کردن بچه، همچون آزمایشی جهت سنجش میزان صبر
و استقامت پدر و مادر باشد، ولی این مورد خیلی اهمیت دارد که کاربرد عبارت آزارنده،
احتمالا حس عزت نفس بچه را کاهش می دهد. “دونالد کیت”
، رایزن روان شناس کودک در دانشگاه پنسیلوانیا، اظهار می دارد: والدین
باید بدانند که خشمگین و محروم ساختن بچه از برخی چیزها را باید بدین جهت اعمال کنند
که بچه پی برد چه رفتاری باید داشته باشد. به هر حال، پدر و مادر، امکانات
روحی روانی ضروری را به منظور مهار موقعیت های گوناگون دارا می باشند.”
در مطالب زیر ده مورد از جملات زیان بخشی را که احتمال دارد والدین ابراز دارند
و سپس راه کارهای اجتناب از این موقعیت ها را تشریح کرده ایم:
۱۰ جمله منفی به کودکان
● از چه رو نمی توانی مانند فلانی باشی؟
“ماری” پیوسته تکالیفش را انجام می دهد و دندان هایش را مسواک می زند.
لیکن برادرش “بابی”، این گونه نیست و تمام امور را باید به وی یادآور شد. چرا او قادر نیست همانند “ماری” باشد؟
روان شناسان گفته اند که مقایسه صرفا موجب افزایش حسادت بین برادر و خواهر می گردد.
به باور یک روانشناس کودک” در صورتی که بچه ای با خواهر یا برادرش یا
بچه دیگری مقایسه شود، احتمالا از وی بیزار می گردد.”
در عوض مقایسه کردن بچه ها، برای فرزندتان دقیقا مشخص سازید که از او چه می خواهید؟!
اتاق تمیز؟ میز مرتب؟ آن بخش از کردار بچه را که مایلید تغییر کند، به دقت مشخص سازید.
برای فرزندتان تشریح کنید که خوی های نیکو، چه یاری هایی به او می کند.
مثلا به او توضیح دهید که عادت انجام به موقع تکالیف، سبب می شود نمرات ممتازی کسب کند
و در این حالت نباید دلواپس باشد که تابستان نیز به مدرسه برود.
چنانچه بچه متوجه شود که شما میل دارید وی، کردارش را در پاره ای از موارد
عوض کند تا بهتر از آنچه هست، بشود، در این صورت یقینا تغییرات فرزندتان را شاهد خواهد بود.
۱۰ جمله منفی به کودکان
● چرا مانند بچه های خردسال رفتار می کنی؟
رفتار فرزند هفت ساله شما در یک تالار غذاخوری مانند بچه چهارساله است.
شما شرمنده می شوید و به وی یادآوری می کنید که به چه دلیل نظیر خردسالان رفتار می کنی؟
پیامد کار چه می شود؟ به بچه اهانت شده و او اکنون با تنفر فراوان، همه نمک را از درون نمکدان بیرون می ریزد!
۱۰ جمله منفی به کودکان
عوض ناراحت ساختن بچه، بکوشید شرایطی را مهیا سازید
که از پس تغییر دادن فرزندتان به طرز دلخواه برآیید. نسبت به رفتار فرزندتان،
به نحو غیر مستقیم بازتاب نشان دهید. مثلا می توانید بگویید:” می دانم که
دوست داری پیش از رفتن به بستر، تلویزیون تماشا کنی و من مایل نیستم
این فرصت را از تو بگیرم، ولی چنان چه تغییر رویه ندهی، نمی گذارم چنین کنی.”
با این حرف بچه در می یابد که احتمالا آن چیزی را که دوست دارد، از کف می دهد.
۱۰ جمله منفی به کودکان
● چرا این اندازه ژولیده و نامرتبی؟
فرزندتان، پوشاک نظیف و مرتبی به تن دارد، لیکن درست یک ساعت
بعد با یک تی شرت کثیف، شلوار پاره و موهای به هم ریخته جلوی شما حاضر می شود.
انتقاد کردن از بچه، زمینه را برای کشاکش فراهم می سازد.
امکان دارد پدرومادر بپرسند، پس ما برای مهار فرزندمان چه باید بکنیم؟ روانشناسان بدین سوال،
این سان جواب می دهند:” هنگامی که بچه تصمیم می گیرد با دوستانش بیرون برود،
بگذارید هر لباسی را که مایل است، بپوشد لیکن چنان چه با شما برای شام خوردن
بیرون می آید، نباید هر لباسی را که می خواهد، بپوشد. فرزندتان باید فرابگیرد
که در موقعیت های متفاوت، چه بپوشد. والدین می توانند شیوه صحیح را درباره موضوعات گوناگون به بچه بگویند”.
۱۰ جمله منفی به کودکان
● تو بامزه ترین، قشنگ ترین و زورمندترین بچه دنیایی!
حتی یک لقب مثبت نابجا احتمالا محدودیت بچه شده و مانع می شود
که وی خودش را به واقع آن گونه که هست، ببیند و بشناسد. مثلا چنانچه بگویید:
“تو از تمام بچه ها، هوشمندتری”، امکان دارد سبب شود که او حس کند، هیچ گاه با شکست روبه رو نمی شود.
از اطلاع خود در مورد استعدادهای فرزندتان برای ترغیب و پیشرفت وی سود بجویید
نه این که برچسب شخصیتی به وی بزنید. به عنوان مثال اگر بگویید:
” تو با هوشی و من می دانم که اینکار از عهده ات بر می آید” خیلی دلگرم کننده تر
و ملایم تر از این است که چنین بگویید:” تو باهوش ترین بچه دنیا هستی” می توانید
این مورد را بیازمایید. یقینا برچسب بد زدن به بچه مانند غیب گویی از منش
وی عمل می کند. به عنوان مثال اگر به او گفته شود “تنبل”، مایل است
حتی تنبل تر اقدام کند زیرا مطمئنش ساخته اید که تن پروری جزو جدانشدنی شخصیت اوست.
پدر و مادر باید بکوشند عوض لقب منفی به کودک دادن، آن چیزی را که به واقع مورد نظرشان است،
بر زبان بیاورند. آیا بچه کلا تنبل است؟ امکان دارد او امور روزانه اش را بدون یادآوری
به اجرا در نیاورد. در این صورت والدین باید بچه را با روش جایزه دادن یا تبیه کردن، ملزم به انجام کارهای روزمره کنند.
● تو چقدر احمق هستی!
یکی از هدف های اصلی در تربیت فرزند، ایجاد اعتماد به نفس در بچه است.
به جای چنین عباراتی، جهت بهبود کردار فرزندتان اهتمام ورزید سخنان ترغیب کننده
و مثبت بیان دارید. به او یاد بدهید که چگونه کاری را به درستی صورت دهد. مثلا،
چنان چه فرزندتان بدون توجه به رفت و آمد خودروها، به وسط خیابان می دود،
می توانید به وی بگویید:” موقع عبور از خیابان، باید دستم را بگیری”.
هنگامی که بچه دستتان را گرفت، اضافه کنید:” تو خیلی باهوشی که دستم را میگیری.
حالا می توانیم با خیال راحت از خیابان رد شویم.”
برخی اوقات آرزو می کنم که ای کاش بچه ای نداشتم.
آنچه فرزندتان از عبارت بالا می فهمد، این است: ” تو ارزش نداری و من تو را نمی خواهم”.
او این حرف را به دل می گیرد و حتی تا بزرگسالی به یادش می ماند.
آیا شما اینقدر بی خردید که به بچه بگویید:” ای کاش اصلا تورا نداشتم!”.
در عوض چنین بگویید:” بعضی وقت ها مرا خیلی ناراحت می کنی.”
بهتر آن است که پدر و مادر قواعد پیش گقته را اجرا کنند تا بدین حد از خشمناکی نرسند.
وقتی بچه می داند که پدرومادرش چه انتظاری از وی دارند و مشاهده می کند ک
ه با او دمسازند، یقینا رفتار نیکوتری در پیش خواهد گرفت.
● مرا تنها بگذار
تمام پدر و مادرها پاره ای اوقات مایلند تنها باشند. ولی در صورتی که پرخاش
کنان از فرزندتان بخواهید که ایشان را به حال خود گذارد، می اندیشد
که دوستش ندارید. سعی کنید بچه ها را در انجام امور روزانه شرکت دهید.
حتی یکی بچه سه ساله هم می خواهد در آماده ساختن میز شام یاری کند.
اگر موقعی که بچه ها به شما احتیاج ندارند، وقتی را برای سپری ساختن
با آنان اختصاص دهید، در این حالت زمانی که توجه شما به اجرای سایر امور است،
بچه ها کمتر مزاحم شما می شوند.آن هنگام که لازم است تنها باشید،
می توانید به بچه بگویید:” من خیلی تو را دوست دارم، اما حالا بسیار کار دارم.”
به او فرصت دهید که دریابد شما بعدا مدتی را با او می گذرانید. در صورتی که
فرزندتان اصرار کرد، می توانید بگویید:” چنانچه بار دیگر حرفم را قطع کردی،
ناچارا باید به اتاقت بروی، چون اینجا اتاق من است.”
این روشی در جهت دور کردن بچه نیست بلکه یک راه کار تربیتی به حساب می آید.
۱۰ جمله منفی به کودکان
● خفه شو!
این عبارت سبب می گردد که بچه حس کند شما کوچک ترین علاقه ای به شنیدن نظرش ندارید
و اندک اندک به این نتیجه دست می یابد که او فردی ناتوان در طرح هر پیشنهادی است.
شما می توانید با آرامش و خونسری به او بگویید:” ساکت باش” و اگر این
لحن کلام بی اثر باشد، آن را با خونسردی لیکن محکم تر بیان کنید.
یا امکان دارد تلویزیون را خاموش کنید و وی را به اتاقش بفرستید.
یادتان باشد که بچه ها همه چیز را از انگاره (الگوی) خود فرا می گیرند.
در صورتی که می خواهید فرزندتان مودب باشد، باید نخست خودتان با ادب باشید.
هیچ گاه به هم سن و سالتان نمی گویید” خفه شو!” پس به بچه تان هم نباید چنین حرفی بزنید.
۱۰ جمله منفی به کودکان
● این کار را بکن وگرنه…!
ترساندن های بی مورد، در نهایت به زدوده شدن قدرت شما می انجامد. این قبیل گفتار سبب می گردد
که بچه به رفتار ناپسندش ادامه دهد تا ببیند شما تصمیم دارید چه کنید.
روش مطلوب، چینش تنبیه ویژه ای است که می توانید به کار ببندید. مثلا به اوبگویید:
” اگر حالا دست از این کارت نکشی، یک هفته کامل باید در خانه بمانی.” یا ” در صورتی که مجددا این عمل را تکرار کنی،
حق نداری پس از ناهار بازی کنی.” اینجاست که بچه می فهمد
شما قادرید او را از برخی پیزهایی که دوست دارد، محروم سازید.
اگر حالا همراه من نیایی، دیگر با تو کاری ندارم و برای همیشه کنارت می گذارم!
هر گز بچه ها را از رهاکردنش نترسانید. پدر و مادر باید برای فرزندشان پناهگاه امنی باشند، تا از آنجا بچه ها بتوانند به دنیا گام نهند.
در غیر اینصورت آنان از حیث رفتاری، به افرادی وابسته وبدون اعتماد به نفس بدل می گردند.
چنانچه کودک نوپایی دارید که گوشه خیابان نشسته و تکان نمی خورد، باید بگویید:” یا با من بیا یا دستت را می گیرم
و با خود می برم.” و اگر ضرورت ایجاد کرد، بلندش کنید و با خود ببرید. اگر فرزندتان دوست دارد وقت تلف کند،
بکوشید به وی توجه بیشتری داشته باشید. مثلا بگویید:” تو دقیقا پنج دقیقه وقت داری تا با دوستت بازی کنی
و بعد باید برویم.” این کلام موثرتر از آن است که بچه را بترسانید به این که او را می گذارید و می روید.
اگر حرف های ناصحیح به فرزندتان زده اید، فرصت های زیادی برای جبران آنها ندارید.
باید اذعان داشت که اینان ویژگی برگشت ناپذیری دارند. روانشناسی موسوم به فلمینگ توصیه می کند که:
” به نزد فرزندتان بشتابید، وی را در آغوش بگیرید و بگویید من حرف های زشتی به تو زده ام؛ برخی اوقات که از کوره در می روم،
سخنانی به تو می گویم که به هیچ عنوان دوست ندارم متاسفم.” این برخورد نه فقط موجب بهبودی رابطه شما با فرزندتان می شود
، بلکه ایشان می آموزند که وقتی در شرایطی قرار می گیرند
که سبب خشمگینی شان می گردد، باید چه کرده و چگونه خویشتن را مهار کنند.
۱۰ جمله منفی به کودکان
این دستور مهم را به خاطر بسپارید:” پیوسته دست به کاری بزنید که بچه ها پی ببرند، دوستشان دارید.”
گفتن بعضی حرف ها یا نظرات به کودکان تاثیرات بسیار بدی بر ذهن آنها دارد. بعضی از این صحبت ها آنقدر بد هستند
که اکثر ما بد بودنشان را تشخیص می دهیم و از گفتن آنها به کودک خودداری می کنیم،
مثلا جملاتی مانند “کاش هیچ وقت به دنیا نمی آمدی” یا “ما تو را نمی خواستیم”.
۱۰ جمله منفی به کودکان
ولی شاید جالب باشد بدانید که چیزهای دیگری هم وجود دارد که بی ضرر به نظر می رسند
ولی گفتنشان کم کم کودک را دچارخودکم بینی و احساسات منفی می کند.
در اینجا شما را با ۱۰ مورد از این جملات نادرست آشنا می کنیم:
۱٫بیشتر تلاش کن، تو می توانی
ممکن است احساس کنید که فرزندتان در مدرسه، در ورزش یا در مهارت های دیگر آن طور که باید و شاید از توانایی هایش استفاده نمی کند.
هر گونه اظهارنظری که نارضایتی شما را نشان بدهد نه تنها او را دلسرد می کند بلکه می تواند نتیجه عکس داشته باشد.
وقتی چیزی از فرزندتان می خواهید، دقیقا مشخص کنید که توقعتان چیست.
مثلا بگویید “وقتی اتاقت را کاملا تمیز کردی اجازه داری کارتون تماشا کنی.”
۱۰ جمله منفی به کودکان
۲٫ کمتر غذا بخور
بهتر است از هر جمله ای که ذهنیت کودک را نسبت به ظاهرو بدنش تحت تاثیر قرار می دهد بپرهیزید.
مثلا نگویید “مطمئنی که باید یک کیک دیگر بخوری؟” . همین طور از به کار بردن هر صفتی خود داری کنید.
مثلا نگویید فرزندتان “پرخور” یا “بهانه گیر” است. در عوض، سعی کنید به نکات مثبت اشاره کنید
و به جای کلی گویی، منظور دقیقتان را بیان کنید مثلا بگویید “چه خوب که سوپ مرغ را امتحان کردی.”
۱۰ جمله منفی به کودکان
۳٫ تو همیشه… تو هیچ وقت …
هرگز از کلماتی مثل “همیشه” یا “هیچ وقت” استفاده نکنید. در پس این کلمات تاثیراتی وجود دارد
که می توانند تا آخر عمر با کودکتان بمانند. جمله ای مانند “تو همیشه وسائلت را گم می کنی
” باعث می شود که او احساس بدی راجع به خودش پیدا کند و واقعا تبدیل به کودکی شود
که همیشه وسائلش را گم می کند. به جای به کار بردن جملات منفی از فرزندتان بپرسید
که چگونه می توانید به او کمک کنید تا رفتارش را تغییر دهد. مثلا بگویید “من احساس می کنم
گاهی فراموش می کنی وسائلت را کجا گذاشته ای. ما چگونه می توانیم کمکت کنیم؟”
۱۰ جمله منفی به کودکان
۴٫ چون من می گویم!
گفتن چنین جمله ای شما را رئیس مطلق معرفی می کند و به حس استقلال و لیاقت کودک ضربه می زند.
همچنین باعث می شود کودک شما یکی از فرصتهای یادگیری را از دست بدهد. مثلا تصور کنید
که بچه های شما دوست دارند به جای آمدن به خانه خاله تان به پارک بروند و بازی کنند.
به آنها بگویید ” می دانم دوست دارید بازی کنید ولی خاله دوست دارد شما را ببیند
و ما باید به بزرگترها احترام بگذاریم.”
۱۰ جمله منفی به کودکان
۵٫ به تو گفته بودم…
تصور کنید چندین بار به پسرتان گفته اید که اگر همه بعدازظهر بازی کند وقت کافی برای امتحان ریاضی اش نخواهد داشت.
و حالا پسرتان نمره اش را گرفته و شما از آن ناراضی هستید. گفتن جمله “به تو گفته بودم” باعث می شود او فکر کند
همیشه حق با شما است و او همیشه اشتباه می کند. در عوض سعی کنید به نتایج مثبت کارهای او اشاره کنید،
مثلا وقتی به حرفتان گوش می کند و اتاقش را تمیز می کند بگویید ” حالا اتاقت بهتر به نظر می رسد نه؟
پس بهتر است همیشه اتاقت را تمیز کنی.”
۶٫ تو بهترینی
اگر همیشه کودکتان را تحسین کنید و به او بگویید که چقدر با هوش و زرنگ است،
کم کم در مورد امتحان چیزهای تازه یا سخت تر دچار تردید خواهد شد چون می ترسد
که نتواند مثل همیشه خوب و باهوش باشد. همچنین وقتی فرزند شما درگیر کاری باشد و به مشکل برخورده باشد،
گفتن جمله ای مانند”اما تو خیلی زرنگ هستی” نتیجه عکس خواهد داشت، چون احساس می کند
که لیاقت صفت های خوبی که به او می دهید را ندارد. بهتر است تنها به تلاش و کوشش او بها بدهید
و بگویید “تو خیلی تلاش می کنی پس حتما موفق می شوی” یا “کارت عالی بود آفرین.”
۷٫ نگران نباش
اشکالی دارد اگر به کودک مضطرب و نگرانتان دلداری بدهید؟ بله، چون اگر به او بگویید که نباید نگران باشد
احساس او را نادیده گرفته اید. همین طور جملاتی مثل “گریه نکن” یا “آرام باش” نتیجه ای مشابه خواهند داشت.
در عوض بگویید ” می دانم نگران هستی. می توانی به من بگویی چه چیزی بیشتر از همه نگرانت کرده است؟ ”
۸٫ بهتر است با او دوست نباشی
هرگز به فرزندتان نگویید که از بعضی دوستانش خوشتان نمی آید و نباید با آنها دوست باشد.
این نظر شما هر دلیلی داشته باشد، باعث می شود که توجه فرزندتان نسبت به آن شخص خاص بیشتر شود.
در عوض بکوشید با او صریح و مستقیم صحبت کنید تا بتوانید مکالمه ای راحت و روشن در مورد ارزش ها و چیزهای خوب و بد با فرزندتان داشته باشید.
مثلا بگویید “چه چیز آن دوست برای تو جذاب است؟ شما دونفر چه کار می کنید؟”.
۹٫ این طوری نه. بگذار نشانت بدهم
تصور کنید که از فرزندتان خواسته اید کاری را انجام دهد، ولی او در انجام آن چندان موفق نبوده است. مسلما سخت است
که جلوی خودتان را بگیرید و در انجام آن کار دخالت نکنید. ولی این کار اشتباه است چون فرصت یادگیری را از او می گیرد،
ضمن اینکه در صورت تکرار باعث می شود که او کم کم از امتحان چیزهای تازه بترسد.
سعی کنید به جای اینکه آن کار را خودتان اجام دهید، با او همکاری کنید
و بگویید “مادر من به من یاد داده که چگونه حوله ها را تا بزنم. بگذار به تو نشان بدهم.”
۱۰ جمله منفی به کودکان
۱۰ چیزی که نباید به کودکانمان بگوییم !
رفتار ماست که شخصیت فرزندانمان را شکل می دهد
و استفاده از اصول روانشناسی در تربیت کودکان باید مد نظر هر پدر و مادری باشد .
شما در برابر او مسئول هستید ، پس وقت بیشتری بگذارید و این نکات را به خاطر بسپارید .
تحقیقات نشان می دهند که برخی عبارات مثبتی که ما به کودکان می گوییم ، در واقع بسیار مخرب هستند.
باوجود اینکه نیت بدی نداریم، اما با بکار بردن این جملات باعث می شویم که کودکان به آنچه که واقعا هستند باور نداشته باشند.
بعضی از جملات ما گول زننده اند و باعث می شوند
کودک کمترین تلاش ممکن را برای کاری انجام دهد و یا در زمان سخت شدن کاری آنرا رها کند.
اینجا یک لیست از ۱۰ عبارتی داریم که شما باید همین حالا از دایره لغات خود حذف کنید.
همچنین در کنار این عبارات ما عبارات پیشنهادی به شما معرفی می کنیم
که شما با استفاده از این عبارات بتوانید انگیزه درونی و اشتیاق کودک را تحریک کنید.
“کارت خوب بود”
این جمله معمولا مکررا برای کارهایی استفاده می شود که کودک در انجامش واقعا تلاشی نکرده،
با بکار بردن این عبارت به او یاد می دهید که هرچیزی که مامان یا بابا بگوید ” کار خوب ” است
( یعنی فقط در زمانی که پدر ومادر بگویند خوب است)
به جای آن بگویید ” تو واقعا برای آن سخت تلاش کردی!” با تکیه روی تلاش کردن ،به او یاد می دهیم که تلاش از نتیجه مهمتر است.
این به کودک یاد می دهد که در زمان روبرو شدن با یک کار سخت ، پافشاری بیشتری در انجام آن از خود نشان دهد
و به شکست به دید یک گام به سوی موفقیت نگاه کند.
۱۰ جمله منفی به کودکان
” پسر/ دختر خوب”
این جمله در حالیکه جزو عبارات مثبت به شمار می رود اما واقعا تاثیری متضاد چیزی که می خواهیم دارد.
اغلب والدین از این جمله برای بالا بردن اعتماد به نفس کودک استفاده می کنند.
اما متاسفانه تاثیر آن کاملا برعکس است. وقتی دختر شما جمله ” دختر خوب” را بعد از انجام کاری که شما از او خواسته بودید می شنود،
اینطور تلقی می کند که چون کاری که “شما” خواسته اید را انجام داده پس ” خوب ” است. و این سرآغاز این داستان است
که کودک از این می ترسد که نکند دیگر ” بچه خوبی ” نباشد و انگیزه و اشتیاق او برای همکاری در سایر کارها از ترس دریافت نکردن همین بازخورد سرد شود.
درعوض بگویید: ” زمانی که کمک می کنی واقعا لذت می برم” . این جمله به کودک می فهماند که شما چه می خواهید
و رفتار او چگونه روی نظر شما تاثیر می گذارد. شما میتوانید حتی احساسات خود را به او بروز دهید و مثلا بگویید:
” دیدم که عروسکت را به دوستت قرض دادی” این به کودک اجازه می دهد که برای خودش تصمیم بگیرد
و بداند که قرض دادن کار خوبی است و به او این حق را می دهد که دوباره همین کار را با انگیزه درونی خود تکرار کند
نه به این خاطرکه اینکار را برای خوشایند شما انجام دهد.
۱۰ جمله منفی به کودکان
” چه عکس زیبایی “
وقتی که ما نظر و عقاید خود را درمورد کار هنری کودک تحمیل می کنیم،
در واقع این حق قضاوت و اعتبار بخشیدن را درباره کار خودش از او می گیریم.
به جای این جمله بگویید:” من قرمز ، آبی و زرد می بینم ! نظرت خودت درباره نقاشی ات چیست؟
” بوسیله مشاهده درعوض بیان ارزیابی خود، به کودک اجازه می دهید که تصمیم بگیرد نقاشی زیباست یا خیر.
شاید در نظر او نقاشی ترسناک باشد و اگر از او بخواهید
نظرش را درباره نقاشی بگوید ، در واقع از او خواسته اید که کار خود را ارزیابی کند
و نیت و مهارتهای خود را که نشان دهنده خلاقیت او در زمان بالغ شدن می باشد
را با شما درمیان بگذارد و او را همانند هنرمندی رشد دهید.
” اگر تو فلان کار را بکنی من به تو فلان چیز را می دهم”
رشوه دادن به بچه ها مانع مشارکت آنها به سهولت و سادگی می شود.
این چنین معاملاتی با کودکان تبدیل به یک سرازیری لغزنده می شود
و چنانچه بطور مداوم صورت گیرد،همیشه مجبور به عقب نشینی می شوید .
مثلا ” نه! اتاقم را تمیز نمی کنم اگر برایم فلان چیز را نخری”.
به جای آن از جمله” از اینکه به من در تمیز کردن خانه کمک می کنی ممنونم “استفاده کنید .
هنگامی که ما قدردانی واقعی خود را نشان می دهیم کودکان انگیزه ذاتی برای کمک کردن پیدا می کنند
و اگر فرزندان شما چندان اهل کمک نبودند، به او وقتهایی را یادآوری کنید که کمکتان می کرد.
مثلا بگویید:” یادت هست یک زمانی کمکم می کردی آشغالها را بیرون بگذارم؟ واقعا کمک بزرگی بود. ممنونم!” .
سپس به او اجازه دهید که به این نتیجه برسد که کمک کردن به دیگران لذت بخش است و یک پاداش معنوی در بر دارد.
۱۰ جمله منفی به کودکان
” تو خیلی باهوشی”
وقتی به بچه بگویید که باهوش است، فکر می کنیم که اعتماد بنفس و عزت نفس او را زیاد کرده ایم اما باید بدانید
که اینگونه ستودن از شخصیت او واقعا تاثیر عکس دارد. با گفتن اینکه او باهوش است، بطور ناخودآگاه این پیام را به او می فرستیم
که او فقط درصورتی باهوش است که نمره خوبی بگیرد، کارش را تمام کند و یا بهترین نتیجه را بگیرد .
همه اینها فشار زیادی را روی یک کودک وارد می سازد. مطالعات نشان می دهند ،وقتی که کودک حل یک بازی پازل را تمام کرد
و به او بگوییم که باهوش است ، حرف ما باعث می شود که او برای حل پازل های سخت تلاش نمی کند.
دلیلش هم این است که او نگران می شود که شاید پازل را نتواند حل کند و ما او را باهوش ندانیم.
در عوض سعی کنید به او بگویید که قدر تلاش او را می دانید. با تمرکز کردن روی تلاش بیش از نتیجه، به او اجازه می دهید
که بفهمید چه چیزی واقعا برایتان با ارزش است. درست است که حل کردن یک پازل جالب است اما حل پازل های سخت تر به مراتب جالب تر است.
در همان مطالعه دیده شده که وقتی که روی تلاش تمرکز می کنیم-
” وای تو واقعا خوب تلاش کردی”- دفعه بعد کودک سعی می کند سعی کند پازل های مشکل تری را حل کند.
۱۰ جمله منفی به کودکان
” گریه نکن “
دیدن گریه بچه ها همیشه راحت نیست اما وقتی که به او می گوییم ” گریه نکن” احساسات او را نادیده گرفته
و به او می فهمانیم که اشک هایش برای ما ارزشی ندارد. این باعث می شود
که او احساساتش را مخفی کند و در نهایت دچار انفجار عاطفی شده و بیشتر ناراحت شود.
سعی کنید به کودک فضایی برای گریستن بدهید مثلا بگویید ” ایرادی ندارد که گریه کنی.
هرکسی بعضی وقتها به گریه نیاز دارد. منم همینجا هستم و به تو گوش می کنم.” حتی ممکن است
گاهی احساسی که کودک دارد را شما بیان کنید، ” ناراحتی که نمیتوانیم برویم پارک ، آره؟
” این کمک می کند که کودک احساس خودش را بهتر درک کند و یاد بگیرد که در غالب جملات آنها را بیان نماید.
با تشویق او به بیان احساساتش ، به او کمک می کنید که احساسش را تنظیم نماید
که جزو توانایی های مشکل هر فردی در سراسر زندگی اش به شمار می رود.
۱۰ جمله منفی به کودکان
” قول می دهم …”
زیر قول زدن واقعا ناراحت کننده است. لحظه سنگینی است و از آنجاییکه زندگی کاملا غیرقابل پیش بینی است،
من پیشنهاد می کنم که کلا این واژه را از دایره لغات خود حذف کنید.
در عوض سعی کنید که کاملا با کودک صادق باشید. ” می دانم که تعطیلات دوست داری با سارا بازی کنی و ما همه تلاشمان را می کنیم
که این اتفاق بیافتد. اما خواهش می کنم یادت باشد که بعضی وقتها اتفاقات پیش بینی نشده ای می افتد،
من هم تضمین نمی کنم که حتما این هفته این اتفاق بیافتد.” ولی هر زمانی که میگویید کاری را انجام می دهید
مطمئن باشید که از پس آن بر می آیید . سر قول ماندن، اعتماد می آورد و زیر قول زدن ارتباط عاطفی شما را زیر سوال می برد
پس مراقب حرفی که می زنید باشید، و تا آنجاییکه ممکن است کاری کنید که طبق حرفی باشد که زده اید.
یک نکته ای که باید درباره این مساله اشاره کرد این است که اگر سر قولتان نماندید ، به آن اذعان داشته باشید
و از فرزندتان عذرخواهی کنید. به یاد داشته باشید که شما به او یاد می دهید که درزمان بدقولی کردن چگونه رفتار کند .
بدقولی کردن چیزی است که اغلب ما حداقل یک بار دچارش می شویم. حتی اگر برای شما مهم نباشد
ولی می تواند برای کودک مهم باشد. پس همه سعی خود را بکنید که الگویی از صداقت برای او باشید
و چنانچه موفق نبودید حداقل سعی کنید پا پیش گذاشته و مسئولیت آنرا به عهده بگیرید.
۱۰ جمله منفی به کودکان
” چیز مهمی نیست”
خیلی وقتها اتفاقاتی می افتند که ما احساسات کودک را نادیده می گیریم، ولی باید واقعا مراقب این قضیه باشید.
برای کودک اغلب چیزهایی مهم است که برای ما بزرگسالان اهمیت چندانی ندارند. پس سعی کنید
همیشه از دید او به قضیه نگاه کنید. با او همدردی کنید حتی اگر مرزی بین خود و او قائلید و یا به در خواست او پاسخ منفی داده اید.
” من واقعا متوجهم که تو آن چیز را می خواهید اما امروز نمی شود آن کار را انجام داد.” یا ” متاسفم که مایوست می کنم ولی پاسخم منفی است
” اینها بهتر از پاسخ هایی هستند که شما برای متقاعد کردن او بکار می برید و به او می فهمانید که خواسته های او واقعا اهمیتی ندارند.
۱۰ جمله منفی به کودکان
” همین حالا دست بردار، وگرنه!”
تهدید کودکان معمولا کار خوبی نیست. اول از همه ، شما به آنها مهارتی می آموزید که واقعا دوست ندارید داشته باشند:
استعداد بکار بردن زور یا قدرت حیله گری برای گرفتن چیزی که می خواهند حتی وقتی که دیگران تمایلی به این کار نداشته باشند.
دوم، شما خودتان را در یک موقعیت ناشیانه قرار می دهید یعنی مجبور می شوید که از تهدیدهای خود دفاع کنید-
قرار دادن یک مجازات سختگیرانه در قبال تهدیدی که در حالت عصبانیت کرده بودید- یا می توانید عقب نشینی کنید
و به کودکتان یاد دهید که تهدید شما بدون معنی بوده است.
در هر حال، باعث می شوید که نتیجه مطلوب را نگیرید و رابطه خود را با کودک خراب کنید.
در حالیکه تهدید نکردن کودک خیلی سخت است، سعی کنید درباره خطرات احتمالی به او هشدار دهید
و یا به سمت چیزمناسب تری هدایتش کنید. ” اصلا خوب نیست که برادرت را بزنی. نگران اینم که او تو را بزند و یا او هم در عوض تو را می زند.
اگر می خواهی به چیزی آسیب وارد کنید بهتر است آن چیز یک بالش، مبل و یا تخت خواب باشد.
” با مطرح کردن یک چنین پیشنهاداتی که امنیت بیشتری هم دارند همچنان به او این اجازه را می دهید
که احساساتش را خالی کنید و شما هم بتوانید نقشی در تعیین رفتار او داشته باشد.
در نهایت این امر باعث میشود که او خودش و احساساتش را بهتر کنترل کند.
۱۰ جمله منفی به کودکان
” چرا اینکار را کردی؟”
اگر کودک کاری کرده که شما خوشتان نمی آید ، مطمئنا باید با او صحبت کنید.
اما تنشی که در آن لحظه به وجود می آید اجازه نمی دهد که او از اشتباهاتش درس بگیرد.
و وقتی که شما از او می پرسید ” چرا؟” شما به او فشار می آورید که به کارش فکر کند
و آنرا تحلیل نماید که یک مهارت بسیار پیشرفته حتی برای بزرگتر ها به شمار می رود.
در زمان برخورد با چنین پرسشی ، بیشتر کودکان حالت تدافعی به خود گرفته و یا سکوت می کنند.
در عوض، یک مسیر ارتباطی با او برقرار کنید و حدس بزنید که او چه احساسی ممکن است داشته باشد
و نیازهای اساسی او چه چیزهایی می تواند باشد. ” مایوس شدی که دوستانت به نظرت گوش ندادند؟
” با تلاش به درک احساسات و نیازهای او ، ممکن است حتی حس کنید که از عصبانیت خودتان نیز کاسته شده است.
” او دوستانش را کتک زد چون نیاز به فضایی داشت و احساس ترس کرده بود
و نمی دانست که با دیگران به چه روشی ارتباط برقرار کند. او تروریست که نیست فقط یک بچه است”